Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری دانشجو»
2024-05-06@07:19:18 GMT

سخنی با اساتید حقوق

تاریخ انتشار: ۲۱ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۱۸۳۷۵۱

سخنی با اساتید حقوق

بیانیه‌ای منتسب به برخی حقوقدان‌ها در فضای مجازی منتشر شد که از حاکمیت به جهت برخورد با معترضین گلایه کرده و هشدار داده بودند. دغدغه این عزیزان نسبت به حقوق شهروندی محترم است، اما آنچه از بیانیه برداشت می‌شد، بیشتر یک موضع گیری سیاسی بود تا هشداری حقوقی.  

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، محمد دهقان حقوقدان و مدرس دانشگاه در یادداشتی با عنوات «سخنی با اساتید حقوق» نوشت:

بیانیه ای منتسب به برخی حقوقدان ها در فضای مجازی منتشر شد که از حاکمیت به جهت برخورد با معترضین گلایه کرده و هشدار داده بودند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

دغدغه این عزیزان نسبت به حقوق شهروندی محترم است اما آنچه از بیانیه برداشت می شد، بیشتر یک موضع گیری سیاسی بود تا هشداری حقوقی. 

 

اگر دانش حقوق و عالمان آن بخواهند در این حوادث حرفی برای گفتن داشته باشند لاجرم باید مبتنی بر" قانون و انصاف" به عنوان دو رکن رکین در حقوق سخن بگویند. وگرنه هر چقدر هم استادان با نام و نشانی باشند چیزی جز مواضع اینترنشنال و بی بی سی را تکرار نکرده اند. 

از این عزیزان نامدار که توفیق شاگردی برخی را نیز داشته ام چند سوال دارم.

 

۱. آیا به همان میزان که نگران حقوق بازداشت شدگان بودید نگران امنیت شهروندانی که هر شب شاهد شورش و تخریب هستند نیز هستید؟ دیگر چه اتفاقی باید بیفتد تا عناوین مجرمانه تخریب و احراق و اخلال در نظم عمومی و تمرد نسبت به پلیس محقق شود؟

 

۲. اصل "تناسب" یک قاعده زیربنایی در حقوق است. چه تناسبی میان ۱۸ روز شورش و جنگ خیابانی و قتل و تخریب با فوت مهسا امینی وجود داشت؟ حتی اگر قصور و بلکه جنایت عمدی پلیس رخ داده بود این جریانات چه نسبتی با آن می توانست داشته باشد؟

 

۳. احترام به حاکمیت ملی یک قاعده زیربنایی در حقوق بین الملل است. چرا در قبال موضع گیری ها و مداخلات ناروای کشورهای غربی در این حوادث موضعی نگرفتید؟ آیا کشورهایی چون آمریکا و انگلیس که در بد رفتاری پلیس با مردم شهرتی جهانی دارند شایستگی مداخله در این موضوع را داشتند؟

 

۴. در بیانیه خود بی قید و شرط خواستار آزادی بازداشت شدگان شدید. بخندیم یا بگرییم از این موضع آن هم از یک استاد حقوق. بخش زیادی از این دستگیرشدگان مرتکب جرائم متعددی شدند. از قتل و غارت و تخریب گرفته تا آتش زدن خودروی پلیس و تمرد. مگر قضاتی که قرار بازداشت این متهمین را صادر کردند شاگردان شما نبودند؟ با چه استنادی بازداشت شدگان را بی گناه فرض کردید؟ با چه استدلالی هر دانشجوی بازداشتی باید آزاد شود؟ آیا دانشجو بودن موجب جدیدی از اسباب رافع مسئولیت کیفری است و ما نمی دانستیم؟ مرحبا که مرزهای استدلال و استنباط را جابجا کردید. 

 

مزید استحضارتان از نیمه های شب اولین درگیری ها و قبل از آنکه شما محیای بیانیه نوشتن شوید، به دستور ریاست قوه قضائیه، قضات در مقرهای پلیس حاضر و جمع کثیری را که دلایل علیهشان ضعیف بود فورا آزاد کردند. حق دارید از این همه اهتمام نظام به حفظ حقوق متهمین بی خبر باشید. تحلیلی که بر اساس اخبار اینترنشنال و مسیح علی‌نژاد باشد بهتر از این نخواهد بود.

۵. هنوز نظریه پزشکی قانونی و استنباط بازپرس پرونده اعلام نشده حکم را صادر کردید و آن را بی اعتبار دانسته و از تشکیل کمیته حقیقت یاب سخن گفتید. خوشحالم که به این صراحت اعلام کردید ساز وکارهای رسمی دادرسی کیفری ایران را قبول ندارید. با این وصف، چگونه بر کرسی تدریس نظام حقوقی جمهوری اسلامی نشسته اید و از خزانه آن حقوق دریافت می کنید؟ اگر نام و امضای شما پای آن نبود گمان می کردم فعالان اپوزیسیون تنظیم کننده این نامه اند.

 

۶. در جایی از نامه وارد بحث سبب اقوی از مباشر شدید. خوب بود اشاره می کردید که اگر بنا باشد مسببین قوی‌تر از مباشرین مجازات شوند، حتما باید قوه قضائیه به جای برخورد با عناصر تخریبگر کف خیابان، مسببین و محرکین را مجازات کند. آنها که بی دلیل به پلیس و قوه قضائیه اتهام می زنند و ذهن جوان و نوجوان را مشوش می کنند، سبب اقوی از مباشر نیستند؟ آیا اصل برائت فقط در لوایح کذایی شما در پرونده های آن چنانی زینت بخش است یا پلیس متهم به قتل مهسا امینی نیز در پناه این اصل است؟ در کدام کشور دنیا چون ایران، نخبگان حقوقی چنین بی پروا اصول و موازین حقوق را زیر پا گذاشته و منویات سیاسی را در پوشش دغدغه های حقوقی منتشر می کنند؟ باز گلی به جمال اساتید فنی دانشگاه شریف که حداقل هشداری برای حفظ نظم و امنیت و پرهیز از خشونت هم دادند.

 

۷. از یکی از اساتید دانشکده حقوق دانشگاه تهران که جدای از امضای این بیانیه، در این روزها سخت مشغول توییت زدن برای اتهام زنی به نظام و پلیس و شبهه افکنی است ( و گویا جدیدا وارد فضای مجازی شده و میل بسیاری به فالوور دارد) سوال می کنم، بیان چرخش های سیاسی متعدد شما در این سال‌ها و خصوصا زمانی که نیازی به جذب در دانشگاه تهران داشتید و طرح شبهات پیرامون استخدام شما با وجود سوابق حوزه و دانشگاهتان را به زمانی دیگر واگذار می کنم. فقط یک سوال، اگر یکی از این آشوبگران در مسیر برگشت شما به منزل به خاطر ظاهر شما (که همواره محاسن بلندی دارید )تصور کنند نیروی امنیتی هستید و چونان که در تهران و مشهد بر سر برخی بسیجی ها آوردند لختتان کنند و محاسن شریف را با چاقو بکنند باز هم در امکان استفاده پلیس از آور برای مقابله با این جماعت، شبهه حقوقی وارد می کنید؟ برگردید و حقوقدان بمانید.

منبع: خبرگزاری دانشجو

کلیدواژه: حقوقدانان کانون وکلا وکیل

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۱۸۳۷۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

جنجال شعرخوانی علم الهدی درباره منیژه از شاهنامه | لااقل بیت هایی بهتر پیدا می‌کردید

روزنامه اصلاح طلب هم میهن در گزارشی با عنوان «نگر تا نباشی به جز دادگر» نوشت:

چند سال پیش که شهرداری مشهد ذوقی به خرج داده بود و تصویرهایی از شاهنامه در و دیوار شهر را آراسته بودند، دستور به زدودن این تصویرها داده شد، گویی که بین این تصویرها و آن‌چه مشهد به آن شهره است، تقابلی وجود دارد. چندین دهه به دلیل همین تصور، توسعه و رسیدگی به آرامگاه فردوسی که یکی از بزرگ‌ترین شاعران و حکیمان ایران است، متوقف بود تا اینکه از مقامات بالاتر حکم به آبادانی آرامگاه فردوسی داده شد.

مقامات استانی و از جمله امام جمعه شال و کلاه کردند و به آرامگاه فردوسی رفتند. اگر اسم این مقامات و فردوسی را کنار هم در موتورهای جست‌وجوگر بنویسید و نتایج را هر چه بالا و پایین کنید، همان چند عکس را خواهید دید. با چنین پیشینه‌ای است که سخنان آیت‌الله علم‌الهدی و استنادش به شاهنامه برای دفاع از اجبار در پوشش با واکنش‌های بسیاری روبه‌رو شده است.

علم‌الهدی گفته است: مسئله حجاب نیز یکی از همین هویت‌های دینی و ملی است. اصلاً حجاب متعلق به فرهنگ ایران است. حتی آن زمان که هنوز اسلام وارد ایران نشده بود، حجاب فرهنگ ایرانیان بود؛ به‌خصوص در تاریخ ایران باستان و انعکاس این فرهنگ را می‌توان در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی دید. او هم‌چنین به‌عنوان نمونه بیتی از شاهنامه خوانده است که منیژه خطاب به بیژه گفته است: منیژه منم دخت افراسیاب/برهنه ندیده تنم آفتاب

این سخن که زنان ایرانی براساس آن‌چه به ما رسیده، پوششی برای موی سر داشته‌اند یا چیزی شبیه چادر حتی، نادرست نیست. حتی این سخن که در شاهنامه‌ی فردوسی پاکدامنی و شرم از ویژگی‌های مثبت زنان و البته مردان شمرده می‌شود، هم بی‌راه نیست، هرچند تعریف پاکدامنی در نگاه حکیم توس و امام جمعه مشهد متفاوت است، اما بیتی که آقای علم‌الهدی به آن ارجاع داده، ربطی به زنان ایران ندارد. افراسیاب شاه توران است و منیژه دختری تورانی است نه ایرانی. این به خودی خود ایرادی در استدلال امام جمعه به حساب نمی‌آید و می‌تواند بگوید که حکیم خصلت نیکو را حتی در دشمن ستوده است. ماجرا از اینجا جالب می‌شود که بدانیم این بیت را منیژه کی خوانده است و اصلاً ارتباطی به پوشش سر دارد یا نه؟

منیژه دل‌بسته‌ی بیژن شاهزاده‌ی ایرانی می‌شود و -به زبان امروزی- او را چیزخور کرده بی‌هوش به شبستان خود می‌آورد و همه‌ی این اتفاقات بدون اجازه‌ی والدین و بدون پیمان زناشویی -که از قضا در ایران باستان هم مرسوم بوده- رخ می‌دهد. بیژن در قصر او به هوش می‌آید و باقی قضایا و منیژه در چنین لحظات احساسی درباره‌ی اهمیت چیزی که به بیژن عرضه می‌کند این بیت را به زبان می‌آورد که تا به حال چنین بوده، اما بعدش را می‌توان در شاهنامه خواند.

البته اگر مشاوران امام جمعه با شاهنامه به از این بودند که هستند، بیت‌هایی می‌توانستند پیدا کنند که به کارشان بیاید، مثلاً آنجا که شیرین می‌گوید:

به سه چیز باشد زنان را بهی/ که باشند زیبای گاه مهی/ یکی آنک با شرم و با خواسته است/ که جفتش بدو خانه آراسته است/ دگر آن‌ که فرخ پسر زاید او/ ز شوی خجسته بیافزاید او/ سه دیگر که بالا و رویش بود/ به پوشیدگی نیز مویش بود

این ابیات به روشنی از پوشیدگی موها می‌گوید، درحالی‌که در بیت استنادی امام‌جمعه‌ی مشهد، تفاوت برهنگی و نداشتن پوشش سرنادیده گرفته است. این مغالطه در سخنان بسیاری دیگر از مقامات هم دیده می‌شود. نداشتن پوشش سر با برهنگی هم‌معنا نیست. با این حال هم‌چنان که در بیت انتخابی امام جمعه مشهد و این ابیات می‌بینیم هیچ‌کدام توصیه‌ی فردوسی نیست و سخنان شخصیت‌های شاهنامه است. شاهنامه مثل هر متن کهن ادبی در کنار ارزش‌های ادبی و زیباشناختی و روایی خود، مجموعه‌ای از ارزش‌های اخلاقی و اجتماعی زمانه‌ی خود را منتقل می‌کند که به دنیایی دیگر تعلق دارند، چنان‌که در همین بیت‌های بالا پسرزا بودن جزو ارزش‌هایی شمرده شده است.

در شاهنامه زنان برجسته‌ای نقش‌آفرینی کرده‌اند که الگوی زن مطلوب امام جمعه مشهد نمی‌توانند باشند. برخی از زنان برجسته‌ی شاهنامه مثل منیژه در طلب معشوق در انتظار خواستاری و خواستگاری او نمانده‌اند و از جمله‌ی آنان تهمینه است مادر سهراب که در شاهنامه زنی ستوده است و تنها یک شب هم‌خواب رستم بوده است. رودابه مادر رستم نیز در راه دادن زال به قصرش از موی خویش کمندی بافته و انداخته و بعد هم که ماجرا در شاهنامه روشن است.

در این میان داستان گردآفرید اگرچه متفاوت است، اما در کنشگری از روابط خصوصی پیش‌تر رفته و اگر روی و موی پوشیده به این خاطر است که شناخته نشود و آنجا که روی و موی گشاده به قصد فریب دشمن است:

رها شد ز بند زره موی اوی/ در افشان چو خورشید شد روی اوی/ بدانست سهراب کو دختر است/ سر و موی او از در و افسر است

درست است که فکر می‌کنم شاهنامه ارزش‌های جهانی دیگر را منتقل می‌کند و چنین استناداتی به آن راه به جایی نمی‌برد، اما به نظرم از قضا در شاهنامه برای صاحبان مقام و قدرت توصیه‌هایی شایسته‌تر می‌توان یافت، مضمون‌هایی که بارها تکرار شده است. یکی از این مضمون‌ها دادگری است. دادگر در شاهنامه هم‌صفت خداوند است که جای نام نشسته است و هم وظیفه‌ی صاحب قدرت. فردوسی می‌گوید، پادشاهی که دادگر باشد، نیازی به فریادرس ندارد: کجا پادشا دادگر بود و بس/ نیازش نیاید به فریادرس

دیگر خبرها

  • حقوق فرهنگی خانواده در نظام حقوقی ایران
  • صدور فیش‌های حقوقی جدید بازنشستگان +جزئیات میزان افزایش
  • فیش حقوقی جدید بازنشستگان صادر شد
  • رئیسی: با حمایت دانشجویان و اساتید کشورمان اعتراضات دانشگاهیان غرب استوارتر می‌شود
  • طالبان بازداشت دانشجویان در آمریکا محکوم کرد
  • جنجال شعرخوانی علم الهدی درباره منیژه از شاهنامه | لااقل بیت هایی بهتر پیدا می‌کردید
  • چه کسی محجور است؟/ آثار حقوقی شخص محجور
  • حمله به اینزاگی: بیش از حد بزرگش کردید!
  • اساتید نقش مهمی در جهاد تبیین دارند
  • آیا در دادگاه لاهه عزمی برای محکومیت نتانیاهوی جنگ‌طلب وجود دارد؟